خط قرمزهای انسانی ؟

خط قرمزهای انسانی ؟

مدیریت دانش(7)

در ادامه زنجیره بحث های کوتاه "مدیریت دانش" در قسمت پنجم به بحث ضرورت تبیین بیانیه ماموریت و چشم انداز اشاره کردیم و گفتیم هر فرد، گروه، سازمان یا جامعه ای باید بداند کجاست؟ چرا بوجود آمده و به کجا می خواهد –یا باید- برسد؟ در ادامه به یک موضوع بسیار مهم می پردازیم تحت عنوان"ارزش های اساسی و بنیادین" یا درواقع خط قرمز های انسانی! ما باید بدانیم چه چیزهایی زیربنایی آنقدر برای مان مهم هستند که تحت هیچ شرایطی از آن ها عدول نخواهیم کرد. این فلش ها یا ارزش ها و باورهای بنیادین همان "بخش زیر آب تکه یخ فرهنگی" است که به رفتارهای ما شکل می دهد.(طبق نظر ادگار شاین از سه سطح فرهنگ این سطح زیربنایی ریشه تمام ارزش ها و رفتارهای انسان است) واقعیت های جامعه ما، (از جمله گاهی گفت وگوهای بین دوستان شبکه فیس بوک) این واقعیت تلخ را به نمایش می گذارد که گاهی برخی از ما انسان ها از وجود باورهای بنیادین خود و گروه مان غافل هستیم لذا هنگام رودررو شدن و مواجهه با هر عملی و یا پدیده ای که نمی پسندیم سریع عکس العمل افسار گسیخته و بدون تامل و تفکر از خود نشان می دهیم یا بد وبیراه می گوئیم و یا انسان های مخالف خودمان را چنان تحقیر و تنزل شان می دهیم که گویا باور نداریم همین انسان – مخالف ما- فارغ از اینکه چگونه می اندیشد و چگونه عمل می کند بلاخره یک انسان است. این بدان معنا نیست که ما مهر تائید بر هر رفتار ناپسند و مضری بکذاریم بلکه بدین معناست که چارچوبی و منشوری اخلاقی داشته باشیم که خوبی و بدی رفتار آدم ها باعث نشود از آن چارچوب خارج شویم. برخی از این ارزش های پایه ای و بنیادین را می توان: کرامت انسان، حرمت انسان، عدالت و انصاف، آزادگی، صبوری و متانت، فداکاری و ظرفیت بالای بخشش و گذشت و...نامید.

شما بنگرید به تابلویی که یک دوست خوش ذوق آمده است و چهره شخصیت مورد تنفرش را با  بدن یک الاغ یا سگ ترکیب نموده و با استفاده از نرم افزارهای پیشرفته، یک انسان را به سگ یا الاغ تشبیه می کند. بله گاهی ممکن است به تعبیر قرآن، رفتار یک انسان، شان وی را از حیوانات هم پائین تر ببرد اما ما به عنوان همنوع در ذکر مصداق ها شایسته نیست که اصل انسانیت و کرامت او را به خاطر اینکه از وی خوشمان نمی آید تنزل بدهیم. زیرا اولا ممکن است در این تشخیص به خطا رفته باشیم و درثانی عدول از یک خط قرمز اساسی به نام کرامت انسان پای فراتر برده ایم. بله می توان در یک پروسه معقول یک انسان متخلف را محاکمه نمود و درصورت اثبات جرم و خطا مجازاتش کرد اما حق نداریم حریم انسانی اش را خدشه دار کنیم. می توانیم تنفر خود را از رفتار یک انسان بدکردار ابراز نمود اما تا جایی که خط قرمز نادیده گرفته نشود و یا منشور اخلاقی زیرپا لگدمال نشود. این نمونه را صرفا به عنوان مثال ذکر کردم تا نشان دهم ضرورت این مسئله را که دریابیم بر همه فرض است در هر سطح و جایگاهی برای خود ملاک و اصولی داشته باشیم. یک مثال دیگر را می توان باور به "حق آزادی و ابراز نظر برای انسان ها" دانست که ما اگر بدان پایبند باشیم هرگز به خاطر اینکه بیان و نظر یک انسان با ما همخوانی ندارد پای از گلیم خارج ننموده و مانع آزادی وی نخواهیم شد و بر دهانش قفل نخواهیم زد.

دوستان خوبم همین الان بردارید و خط قرمزهای خودتان را زیر این یادداشت مرقوم فرمائید تردید نکنید جامعه بدون خط قرمز انسانی جامعه ای بازنده است و هرگز طعم انسجام و همدلی را نخواهد چشید. البته اگر این گلو درد!؟ اجاز می داد مثال های شفاف تری را مطرح می کردم...




موضوعات مرتبط: مدیریتی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |